قهوه خانه
گوشه ای دنج برای حرفهای خودمانی
Friday, May 30, 2003
به نظر میرسد روسیه دلیل اصلی مخالفت آمریکا را با برنامه های هسته ای ایران پیدا کرده باشد!!! در خبرها خواندم که روسیه به آمریکا پیشنهاد داده تا در ساخت نیروگاه روسیه مشارکت کند. به نظر میرسد دلیل مخالفتهای آمریکا بی نصیب بودن از این خوان گسترده بوده. نیروگاهی که مدت چند دهه بصورت یک پروژه نیمه تمام باقی مانده و قراردادهای مختلفی را از سر گذرانده مسلما نباید لقمه چندان بدی باشد!!! شما چطور فکر میکنید؟
Wednesday, May 28, 2003
این خبر را در مورد ساخته شدن فیلمی در مورد کورش کبیر خوندم و خیلی خوشحال شدم که گوشه ای از تاریخ پر افتخار کشورمان به تصویر در می آید ولی ناراحت از آنم که هنوز در سینما آنقدر پیش نرفته ایم یا آزاد نیستیم که خودمان بتوانیم فیلمی در حد جهان در مورد تاریخ خودمان بسازیم.
امروز این خبر سینمایی رو در مورد طلای سرخ جعفر پناهی اینجا میذارم و جراتشو هم دارم برای اینکه ثابت کنم به اونایی که دم از سینما میزنن و......
این لینک رو هم میذارم برای علاقه مندان به گوگوش.
Tuesday, May 27, 2003
در نطق ٩ ماه مه خود در کاروليناى جنوبى، پرزيدنت بوش گفت که ايالات متحده قويا" از آرزوی ايرانيان براى آزادى دفاع مى کند. بوش همچنين رئوس برنامه خود براى بوجود آوردن يک منطقه آزاد تجارتى ايالات متحده – خاور ميانه را در عرض ده سال، بر شمرد و گفت که در عصر ترور جهانى و سلاحهاى کشتار جمعى، آنچه که در خاور ميانه روى مى دهد براى آمريکا اهميت دارد.
بوش گفت: "در ايران، هيجان زيادی براى آزادى وجود دارد. در مقابل سرکوبى شديد، ايرانيان با جرات و شهامت دموکراسى و حکومت قانون و حقوق بشر را مطرح مى کنند. و ايالات متحده قويا" از آرزوی آنها براى آزادى پشتيبانى مى کند."
اینهم نظر جناب بوش. شما چطور فکر میکنین؟ به نظر شما باور کنیم؟
راستی تا حالا مقالات امیر فرشاد ابراهیمی را خوندین؟ یکی از انصار حزب الله بوده که حالا بریده. یه سایت زده به نام گفتنی ها و در ضمن مقالاتش توی مجله الکترونیکی سیاه و سپید هم منتشر میشه. اگه وقت کردین یه نگاهی بندازین.
آقای محترم بی کلاس. آخه قهوه خانه هم هک کردن داره؟
جدی نگیرین میخواستم بازار گرمی کنم. نمیدانم چرا تمپلت وبلاگم غیب شد. خوشبختانه یه بک آپ جدید ازش داشتم. حالا چی پیش اومده بود خدا میدونه!!!! ما که از هک و مک و اینجور چیزا خدا رو شکر چیزی سرمون نمیشه . ان شاءالله که تصادفی بوده. به هر حال اگه تو این یکی دو روز نتونستین وبلاگو باز کنین عذر ما را بپذیرید.
Sunday, May 25, 2003
امروز با این خبر و چند خبر مشابه در همین رابطه دیگه داشتم خفه میشدم. اگه اعمال فشار و تهدید و ارعاب و روشهای مشابه تو یه مورد هم جواب داده بود به اینها حق میدادم که بازم از این روشها استفاده کنند ولی تجربه های سالهای اخیر نشان میده که مردم هرچقدر از یک موضوع منع شوند بیشتر به ان حریص میشن. آخه اینم کاره که فروش یه مدل مانتو ممنوع بشه و یه عده هم بریزن و مغازه های فروشنده آن را به هم بریزند؟ ماونوقت توقع داریم در سطح جهان به نقض حقوق بشر و موارد مشابه هم محکوم نشیم. واقعا که..!!!!
Wednesday, May 21, 2003
این هم نقشه وضعیت روزنامه نگاری در جهان از سایت روزنامه نگاران بدون مرز:






وزارت امور خارجه آمریکا هم سایتی به زبان فارسی تدارک دیده تا نقطه نظرات خود را با ایرانیان در میان گذارد.
سلام. چند روزی بعلت قطع اینترنت و بعد از آن هم مسافرت امکان نوشتن در وبلاگ را نداشتم. بدین وسیله از دوستان گرامی عذر میخوام.
Sunday, May 11, 2003
یکی بود یکی نبود. یه جنگلی بود با چندتا سازمان مثل سیا موساد کا گ ب و البته سازمانی از یه کشور دیگه. مسابقه ای برگزار شد به این ترتیب که یه خرگوش سفید را مینداختند تو جنگل و به اون سازمان میگفتند حالا پبداش کن.! سیا برای این کار ماهواره ها را به کار انداخت و با کمک تفنگدارای خودش خرگوش را در محل اختفا شناسایی و دستگیر کرد. موساد پشت هر درخت یک خرگوش جاسوس گذاشت و اونو دستگیر کرد. روسها جنگل را آتش زدند و با تانک و نفربر و این جور چیزا جنگل را محاصره کردند و نهایتا خرگوش را گرفتند. از سازمان آخری که از یه کشور دیگه اومده بود فقط یه نفر اومده بود.ایشون هم رفت تو جنگل و تو سیاهی جنگل ناپدید شد. بعد از مدت کوتاهی برگشت و اعلام کرد که خرگوش را دستگیر کرده همه بهت زده شدند چون این عملیات کوتاهترین و سریعترین و کم خرجترین عملیات بود. وقتی همه برای دیدن خرگوش به ابتدای جنگل رفتند با خرس بزرگ قهوه ای روبرو شدند که میگفت: "نزنید نزنید به خدا من خرگوش سفیدم". قصه ما به سر رسید....
راستی یه خبر جدید سینا مطلبی اعتراف کرد که از استخرهای زنانه فیلم میگرفته و به عوامل خارجی میفرخته. این خبر ربطی به داستان بالا نداره.
Saturday, May 10, 2003
بيماری بسيار شديد تنفسی (Severe Acute Respiratory Syndrome) که اصطلاحا سارس خوانده می شود تاکنون جان بيش از 500 نفر را در سراسر جهان گرفته و بيش از 7300 نفر را مبتلا کرده است.اين عفونت مرگبار سازمان بهداشت جهانی را واداشته است هشداری سراسری برای پزشکان و دولت ها صادر کند. در مطلب زير آنچه تاکنون درباره اين ويروس کشف شده است تشريح می شود:
درباره منشا عفونت چه می دانيم؟
نخستين گزارش های مربوط به آلودگی به اين ويروس سارس، در پی مرگ يک بازرگان آمريکايی در اواسط ماه مارس در بيمارستانی در هنگ کنگ منتشر شد. وی به چين و ويتنام سفر کرده بود. به دنبال آن سفر، شماری از کارمندان بيمارستانی آن کشورها و همچنين کارمندان هنگ کنگی بيمار شدند. با اين حال، گمان می ورد سرمنشا اين ويروس استان جنوبی گوانگدانگ چين در ماه اوت بوده که در ماه نوامبر توسط مسافران هوايی در جهان منتشر شده است.
نشانه های بيماری چيست؟
کارشناسان معتقدند که پس از ورود ويروس سارس به بدن، احتمالا تا ده روز طول می کشد تا علائم بيماری ظهور کند. نشانه های شناخته شده بيماری مانند نشانه های آنفولانزا از جمله تب شديد، سردرد، گلودرد و سرفه است. بيمارانی که اخيرا از کشوری که سارس در آن شيوع يافته بازگشته اند يا گمان می کنند در تماس با يک فرد آلوده قرار گرفته اند، بايد در صورت بروز اين علائم به پزشک مراجعه کنند. در ابتدا اعلام شده بود که نرخ مرگ و مير 4 درصد است، يعنی 4 نفر تلفات در هر 100 مورد بيماری، ولی چند روز پيش نتيجه تحقيقاتی اعلام شد که بر اساس آنها نرخ مرگ و مير ناشی از اين بيماری هفت تا 13 درصد در ميان جوانان و تقريبا 50 درصد در ميان افراد 60 ساله و بالاتر است. با اين حال، اين نسبت می تواند با توجه به کيفيت مراقبت های بهداشتی متغير باشد.
آيا درمان يا واکسنی برای بيماری وجود دارد؟
سارس واکسن ندارد. همچنين معالجه ضدويروسی خاصی برای مقابله با سارس موجود نيست. با اين حال، به نظر می رسد ترکيبی از آنتی بيوتيک ها و ضدويروس ها در صورت درمان در مراحل اوليه موثر باشد. در برخی موارد سارس به ذات الريه منجر می شود و تنفس را برای بيمار به شدت دشوار می سازد. برخی از اين بيماران به تنفس مصنوعی در بيمارستان نياز پيدا می کنند.
عامل عفونت چيست؟
دانشمندان اکنون بر اين باورند که عامل عفونت را پيدا کرده اند. دانشمندان در "مرکز کنترل بيماری های آمريکا" معتقدند که ويروس کورونا (Corona)، عضوی از خانواده ويروس های سرماخوردگی است. سازمان بهداشت جهانی بر اين باور است که اين نمونه جهشی از ويروس سرماخوردگی است که برای انسان خطرناک است. مقام های بهداشتی به ويژه نگران جهش ناگهانی شمار جوانان مبتلا به سارس هستند. بسياری از تلفات بيماری در ميان سالخوردگان روی داده است، اما بيماری همچنين جان يک مرد سالم 37 ساله در هنگ کنگ و دو نفر ميانسال، حدود 55 ساله، را گرفته است.
راه های سرايت بيماری چيست؟
عفونت احتمالا از طريق مايعات بدن انسان که در اثر عطسه يا سرفه منتشر می شود سرايت می کند. يک گزارش رسمی درباره شيوع گسترده آن در يک مجتمع مسکونی در هنگ کنگ نتيجه گيری کرد که ويروس از طريق لوله فاضلات منتشر شده است. سازمان بهداشت جهانی احتمال سرايت آن از طريق تماس با اشيا را رد نمی کنند. دولت هنگ کنگ به مردم توصيه کرده است از اماکن پرازدحام و بسته بپرهيزند. مسافران هوايی اين ويروس را به آمريکا و اروپا منتقل کرده اند. خطوط هوايی اصرار می ورزند که يک فرد آلوده نمی تواند بيماری را در داخل هواپيما منتشر کند. با اين حال، سازمان بهداشت جهانی می گويد که افرادی که حداکثر دو رديف آن طرف از فرد آلوده نشسته اند در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
راه های محافظت از بدن در مقابل آلودگی چيست؟
برخی از مردم در شرق آسيا ماسک به صورت می زنند، اما معلوم نيست اين ماسک ها واقعا چه تاثيری در محافظت از بدن در مقابل ورود ويروس دارد. پروفسور جان آکسفورد، ويروس شناس کالج کوئينزمری در لندن، به بی بی سی گفت: "کارهای زيادی نيست که شخص بتواند بکند، مگر آنکه برود در انزوا زندگی کند."
کارشناسان، دولت ها و خطوط هوايی برای جلوگيری از انتشار بيماری چه می کنند؟
هشدارهای سازمان بهداشت جهانی واکنش هايی را در ميان کارشناسان بهداشتی ده ها کشور برانگيخته است.
از پزشکان درخواست شده است در جستجوی موارد اين بيماری، به ويژه در ميان بيمارانی که به تازگی از خارج بازگشته اند، باشند و مراکز بهداشت عمومی را باخبر کنند تا بر انتشار آن نظارت شود.
همچنين از خطوط هوايی درخواست شده است در جستجوی مسافرانی که به هنگام سوار شدن به هواپيما بيمار به نظر می رسند باشد.
همچنين به آنها توصيه شده است هواپيماها را در تلاشی برای جلوگيری از انتشار ويروس ضدعفونی کنند.
در بيمارستان ها، به کارمندان دستور داده شده است برای جلوگيری از عفونت های بيشتر دقت به خرج دهند
Friday, May 09, 2003
ظاهرا جنگ اینترنتی شروع شده. دولت اقدام به محدود کردن دسترسی به برخی سایتها نظیر روزی دات کام امروز رادیو فردا پیک نت و امثالهم نمموده است. معلوم نیست این جنگ تا کجا ادامه خواهد یافت و پایان آن به نفع کیست. ماجراهای اخیر مرا به یاد بسته شدن جمعی روزنامه ها در سالهای گذشته می اندازد. ایا مردم میتوانند این محدودیت را هم دور بزنند؟ این سوالی است که باید منتظر ماند و به آن پاسخ داد.
Wednesday, May 07, 2003
اینهم یک شوخی خوشگل با آزادسازی عراق. از فرانک عزیز برای معرفی آن متشکرم.
دوست عزیزم فرهنگ یه لینک جالب تو وبلاگش داده بود که به نظرم اومد حتما باید در موردش چیزایی بنویسم. این لینک چیزی نبود جز مقاله اقای حسین درخشان. کسانی که با وبلاگ در ایران آشنا هستند حتما نام حسین درخشان را شنیده اند. ولی علیرغم احترامی که برای ایشان قائلم با مقاله امروز ایشان موافق نیستم. پیشنهاد میکنم مقاله را بخوانید و بعد ادامه مطلب مرا مطالعه کنید.


اقای درخشان در آخر مقاله رای خودش به خاتمی را پس گرفته است.از آقای درخشان میپرسم که آیا برای یکدانه رای اینهمه انتظار از خاتمی پیدا کرده بودید؟ رای شما چه بود؟ جز کاغذ نوشته ای در صندوقی؟ آیا پس از شمارش آرا این رای کمک دیگری به خاتمی کرد؟جایگاه ریاست جمهوری چقدر اختیارات به اقای خاتمی داد؟ ایا این امکانات و اختیاراتی که به واسطه رای من و شما به خاتمی رسید برای برآورده کردن انتظارات ما کافی بود؟ در طول این سالها چه کردید؟ آیا در طول این چند سال به طریقی از خاتمی حمایت کردید؟ میگویند ایران کشوری است که مردم شما را شیر میکنند تا جلو بروید ولی در وسط راه پشت شما را خالی میکنند. خاتمی هم به همین دردسر دچار شد. 20 میلیون رای خاتمی جز 20میلیون کاغذ پاره ارزشی بیشتر نداشت. این حمایت در مرحله عمل راه به جایی نبرد. کدام حزب مردمی توانست در لحظات سرنوشت ساز از خاتمی حمایت کند؟ 20 میلیون رای مردم چقدر به مرحله عمل رسید؟ ابزارهای دموکراسی تا چه حد در کشور ما فراهم است؟ بیایید حساب کنید چه چیزی به خاتمی داده ایم و چه چیزی از خاتمی میخواهیم. آقای درخشان مشکل کشور ما نداشتن جوانهای معترض نیست. بر عکس برخوردهای تند و دور از انصافی است که بعضا با مسائل داریم. اقای درخشان رای شما مال خودت ولی خواهشمندم به ما هم بگو که این رای پس گرفته ات را چه خواهی کرد؟ در تاقچه خانه نگه خواهی داشت یا به دیگری خواهی داد؟

Monday, May 05, 2003
نمیدانم چه اتفاقی برای این کنتور سایت افتاده که چند روز است کار نمیکند. حداقل خودم را که روزی یکی دو بار به سایت سر میزنم را حساب نمیکند.
Sunday, May 04, 2003
اینهم یک کار تحقیقی و نسبتا خوب در مورد پدیده فرار دختران. البته من فکر میکنم در مورد علل قدری موضوع را بصورت سطحی بررسی کرده است و بهانه فرار را با علت فرار اشتباه کرده است. بطور مثال تبعیض در نمره دهی در مدارس نه پدیده جدیدی است و نه به تنهایی میتواند علت فرار شود. یک چنین موضوعی فقط در فردی غیر نرمال یا تحت فشار میتواند انگیزه فرار شود. به هر حال مقاله قابل مطالعه ای بود.
تعداد مبتلایان به سارس از مرز 6000 نفر گذشته و به حدود 6500 نفر رسیده است. ادامه روند گسترش این بیماری نگران کننده شده. تصویری از نقاط آلوده به این بیماری و نمودار موارد مظنون به بیماری را مشاهده فرمایید. روند صعودی نمودار نشان میدهد که این بیماری به این زودیها دست بر دار نخواهد بود!!!

پیشنهاد میکنم در صورتیکه مایلید جزییات نمودار یا نقشه را ملاحظه کنید آنرا در کامپیوتر خود ذخیره کرده و سپس با حوصله آنرا بزرگ نموده و مشاهده فرمایید





روزهای قبل در مورد مقاله ای در مجله الکترونیکی سیاه سپید مطالبی نوشتم و قول دادم تا نظرات خودم را نیز بنویسم.


واقعیت آن است که اینجانب نیز معتقدم اگر هر دو جنس در کشور ما آموزش گیرند آینده زیبا تری در انتظار کشور ما خواهد بود لیکن علت مخالفت من با این مقاله آنست که از این موضوع به شیوه بدی دفاع کرده است. بطور مثال نویسنده به عنوان اولین دلیل نامطلوب بودن افزایش تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسران مساله عدم امکان ازدواج دختران تحصیلکرده را با پسران با تحصیلات پایین مطرح میکند. گذشته از اینکه این امر تا چه حد میتواند واقعیت داشته باشد سوال اینست که ایا هیچ مشکلی حاد تر از این مساله امکان وقوع نداشته است؟


گرچه کنکور را به عنوان یک آزمون سازنده چندان قبول ندارم و معتقدم ما از آنچه برای کنکور حفظ کردیم مطلب چندانی را در زندگی روزمره مورد استفاده قرار نمیدهیم ولی مادامیکه این معیار برای ورود به دانشگاه معتبر است تنها ملاک ورود افراد را همین آزمون میدانم. تفکیک کردن دو جنس و ملزوم کردن به ورود به دانشگاه کار درستی نیست. اگر نتایج نشانگر ضایع شدن حق پسران به سبب لزوم انجام سربازی است میتوان با هماهنگی نظام وظیفه و دیگر ارگانها امکان تاخیر در آغاز سربازی را برای انان فراهم آورد یا درصد بیشتری از ظرفیت دانشگاه را به داوطلبین سال نخست اختصاص داد تا امکان قبولی در سال نخست بیشتر شود.


اینهم نظر یکی از دوستان که متاسفانه اسم خودش را ننوشته بود:


متاسفم که مي بينم رسوخ مردسالاري را مي توان در اين مقاله ديد. اول نکته اي که از اين مقاله برداشت مي شود اين است که نويسنده صرف مرد بودن و مدرک دانشگاهي داشتن را مايه برتري مي داند. نکته اينجاست که نويسنده خود يک زن است. اينها البته جدا از اين مساله است که مقاله موضوع مورد بحث را يکجانبه نگاه کرده و مثلا اين نکته را در نظر نگرفته تعداد زيادي از مردها مستقيما وارد بازار کار مي شوند. مسيري که براي زنان باز نيست و .............


منتظر نظرات شما هستم.

Friday, May 02, 2003
مقاله ای در سایت سیاه و سپید خواندم که به موضوع افزایش تعداد دختران نسبت به پسران در دانشگاه پرداخته بود. آین مقاله به نظر من بقدری ضعیف و غیر اصولی نگاشته شده بود که هیچیک از دلایل آورده شده به دلم ننشست و حس کردم نویسنده نتوانسته است دلایل عقلی کافی برای این موضوع پیدا کند. خواهش میکنم مقاله را بخوانید و نظر خود را در مورد آن در قسمت نظرات داده شده بگذارید. در روزهای آینده با جمعبندی نظرات شما و ارائه نظرات خودم در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد.