قهوه خانه
گوشه ای دنج برای حرفهای خودمانی
Sunday, October 19, 2003
انتخاب شيرين عبادی به عنوان برنده جايزه صلح نوبل در سال 2003 بلندپايه ترين عنوان جهانی است که تاکنون به يک ايرانی تعلق گرفته است؛ انتخابی که با شادمانی وسيع اکثريت ايرانيان روبرو شده در همان حال برخی با برخوردی تند با آن، اين انتخاب را سياسی و توطئه ای به قصد اثرگذاری در سرنوشت جمهوری اسلامی توصيف کرده اند.

بحث انگيزترين واکنش ها آن بود که از جانب محمد خاتمی رييس جمهور اسلامی ايران ظاهر شد، وی در سخنانی جايزه صلح نوبل را سياسی خواند و به اين ترتيب ارزش آن را زير سئوال برد. سخنانی که بعدا دفتر رياست جمهور بخش هائی از آن را تصحيح کرد.



آيا انتخاب يک زن ايرانی به عنوان برنده جايزه صلح نوبل نشانه توجه جهانيان به وضعيت دشوار زنان ايرانی است؟ آيا می توان از اين انتخاب نتيجه گرفت که بعد از چهره خشنی که حوادث 11 سپتامبر از مسلمانان نشان داد و همين تصوير در افکارعمومی شکل گرفت اينک تصوير ديگری از مسلمانان در نگاه جهانيان نشسته است؟ اين تصوير چه کاربردی دارد؟

در حالی که شخصيت های معتبری مانند رهبر کاتوليک های جهان در بين نامزدان جايزه صلح نوبل قرار داشتند آن چه موجب انتخاب شيرين عبادی شد به چه عواملی بستگی داشت؟

اهدای جايزه پراعتبار صلح جهانی به زنی ايرانی چه اثری در آينده زنان و هواداران حقوق بشر در ايران خواهد داشت؟ محمد خاتمی رييس جمهور اصلاحات طلب ايران چه واکنشی می توانست نشان دهد که رای دهندگان به خود را بيشتر راضی کند؟

آيا اين انتخاب، زنان ايرانی را به فعاليت بيش تر در صحنه اجتماع و جهان ترغيب خواهد کرد؟


به نظر من انتخاب عبادی به نوعی حامل یک پیام برای ایران بود. پیامی شبیه به آنچه در سال 1366 و 1367 با ارسال کیک کلیدی شکل و هفت تیر کمری برای سران کشور فرستاده شد. این انتخاب نمونه ای از تقدیرهایی است که جهان غرب میتواند از دولت و مردم ایران کند. مسلما در همین ایام باید وجه دیگر سکه یعنی سزای عدم پیروی از خطوط آنان را نیز ارسال نمایند. من که فکر میکنم خاتمی در سیاسی خواندن این جایزه اشتباه نکرده ولی شاید در گفتن این سخن قدری بی سیاستی کرده باشد. نظر شما چیست؟